ققط با تو این عمر میگذرد....

ساخت وبلاگ
هَدَر نکن گلوله‌هایت را !

 کشتن ندارد

گوزن پیری که شاخ‌هاش

گیر کرده میانِ انبوهِ شاخه‌ها

....

 

برای قصه گفتن؛ بهانه نداشت مادر بزرگ

 رفتنِ تو را بهانه کرد

ماندنِ مرا، قصه!

 ......

 

عشق

چه به ناگهان بیاید، چه به آهسته‌گی

فرقی نمی‌کند

تو را به تمامی در بر خواهد گرفت

مثل خیس شدن:

چه در باران باشد، چه در مِه!

 .....

 

چه از تو دورم کرده‌اند کلمات!

 کاش جای این‌همه شعر

فقط نوشته بودم:

دوستت دارم!

 .....

 

مرسی که هستی
و هستی را رنگ می‌‌آمیزی
هیچ چیز از تو نمی‌خواهم
فقط باش
فقط بخند
فقط راه برو...
نه،
راه نرو
می‌ترسم پلک بزنم
دیگر نباشی...

......

 

خنده‌های تو
کودکی‌ام را به من می‌بخشد
و آغوش تو
آرامشی بهشتی
و دست‌های تو
اعتمادی که به انسان دارم
چقدر از نداشتنت می‌ترسم بانو...

......

 

مرگ که خواستن ندارد

خودش می‌آید؛

 تویی که نمی‌آیی!

 .....

 

تو مـــی دانی
حتــی اگر کنارم نشسته باشی ...
باز هم دلتنگ تو ام !
حالا
ببیـــن
نبـــودنت ، با من چه می کند ...

.....

 

ببین بی تو اینجا...

نه...

اینجا بدون تو


یک لحظه هم دیدنی نیست!

 .....

 

همیشه برای "ماندن " دلیل هست... وبرای "رفتن" بهانه..

همیشه برای "خواستن" نیاز هست... و برای "رد کردن"،مصلحت...
همیشه برای "داشتن" فضا هست... وبرای "نداشتن" تقصیر...
این که سوار بر کدام کوپه این قطار شوی به پای ماندن و دستِ خواستن و عشق داشتنت برمی گردد... اگر داری که بسم الله...
اگر نه،جهان پراست از"بهانه" و "مصلحت"و""تقصیر" بی صاحب...
همین..
 .......

 

باز یقه ام را چسبیده ای…

که برایم شعر بگو،

معشوقه…

شعر تویی

این نوشته هام بهانه اند.!!!

 ....

 

بعضی ها را هرچقدر هـم که بخواهی ؛
“تمام” نمی شوند ….
همش به آغوششان بدهکار میمانی !
حضورشان”گـرم” است ؛ سکوتشان خالی میکند دل ِآدم را …
آرامش ِ صدایشان را کم می آوری !
هر دم هر لحظه “کم” می آوریشان …

......

 

دارندار...
ما را در سایت دارندار دنبال می کنید

برچسب : فقط با تو,فقط با تو میخندم,فقط با تو خوشبختم از امین,فقط تو با من باش, نویسنده : darnadara بازدید : 45 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 19:03